دیگه گریه نکن بابا جان !

بابا جان امسال عید بَرام کت شلوار نِمِخِری ؟ نِگا بابا شلوارمه….. سر زانوهاش نَخ نِما رفته ! اّستر کتُم ره بیبین ….. پاره پاره رفته ! تو مدرسه خجالت میکیشم بابا ! خودت پارسال گفتی سال دیگه حتما مِخرُم برات ! نگا بابا چقد استینای کتم کوتاه رفته برام ! تازه چَن جاشَم ننه وصله کِرده …! مِخِری بابا جان برام ؟ امسال ماخام یک نمره بزرگتر برام بیگیری که چار سال تَنُم کنم ! ایناره الان سه ساله که مُوپوشم بابا ! چیز دیگه نُماخام بابا جان ! کفشای پارسالم خوبه … پیرهَنُمَم خوبه ؟

باباجان … بابا ! بابا جان چره دره اشکات میه ؟ مُو گفتُم کت شلوار ماخام گریه مُکنی بابا ؟ بابا جان گریه نکن …. بخدا همی کت شلوارم خوبه ! دروغ گفتم که خجالت میکیشم بابا ! بابا ننه بازم وصله مُکنه بَرام … تو فقط گریه نکن بابا ! اصن هوا گرمه کت نُماخام ! بابا جانِما گریه نکن ! بیا ماچت کنُم بابا جان …. دیگه گریه نکن بابا ! غلط کردم بابا …. غلط کردم بابا جان !…. غلط کردم !

این نوشته در جامعه ارسال شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

39 پاسخ برای دیگه گریه نکن بابا جان !

  1. GHasedak :گفت

    زیبا نوشته شده بود و حسرتمان را بیشتر نیز کرد.

  2. عرفان :گفت

    انشالله ریشه ی فقر در همه جا نابود بشه.

  3. رها :گفت

    خیلی غصه ام شد. امیدوارم هیچ پدر و مادری شرمنده بچه هاشون نشن و امیدوارم که همه بچه های دنیا نشون بدن لیاقت اینهمه محبت رو دارن. دلم گرفت و بدجوری برای بابام تنگ شد. خدا چیکارت نکنه آقا مسعود که اینطوری مینویسی و آدمو از توی خونه اش یه گوشه دنیا پرت می کنی یه عالمه دورتر. توی امنیت خونه واقعی اش 🙂

  4. javid :گفت

    با سلام

    ميتونم ازتون خواهش كنم دعوت نامه بالاترين برام بفرستيد؟

    ممنون ميشم
    ………………………
    سلام
    حتما….

  5. روح الله :گفت

    روایت غریبی از مناظره شرم و احتیاج…

    عالی بود…باز هم بنویس…

    موفق باشی

  6. نمیدونم چی بگم.فقط میتونم بگم خوب بلدی دل خواننده رو بلرزونی.قبلا هم یکی دو تا از نوشته هات رو خونده بودم.اونی که درباره ی بند قاف بود ازش الهام گرفتم خودم یه داستان کوتاه از روش نوشتم.اما هیچ کدوم این نمیشه.فوق العاده بود.

  7. Sorosh :گفت

    Honey
    Don’t worry,
    just contact those people ,
    http://www.edalatkhahi.ir/002287.shtml#more
    they are rich and got plenty of money

  8. پژوهنده :گفت

    گریه مرد سخته …

  9. majik :گفت

    یه کم بره خودما گریه کن ننه جان!

  10. AD AD :گفت

    . ziba bood, Vai behaleh zalem va khoda nash nas ha , cheh joori mikhan javabeh in hame gonah va Setami ke mikonan bedand ,Khoda danad o bas, az ghadim too shahre ma goftand ahe bacheh migireh, pass vai behale zalem vai…vai.. vai

  11. آق مجید :گفت

    خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن چه دشوار است
    و چه زجری می کشد
    آنکس که انسان است و از احساس سرشار است

    ممنون مسعود جان

  12. No Name :گفت

    Hi
    I am from Mashad
    I am living in Canada
    We do not have any problem for food, cloth, home
    If you work here for an our, even a very simple job, you can buy 3-4 kg of meat
    You made me sad with your sentence
    Thanks

  13. ایمان :گفت

    دوست من،

    مدتیه که از یه جای خیلی دور، نوشته هات رو می خونم، واقعا زیبا می نویسی… گاهی با خودم می گم که چرا همش تلخی، چرا قند نوشته هات مدت زیادیه که مطلب جدیدی توش نیست؟! اما وقتی بیشتر فکر می کنم و بیشتر می خونم، می بینم که ته همون قندنوشته ها هم، یه تلخی خاصی وجود داره…
    خیلی زیبا می نویسی اما امیدوارم روزی برسه که فقط از شیرینی و شادی بنویسی، یعنی اون روز می رسه….؟!

  14. اردلان. :گفت

    مسعود جان با عرض ادبی دوباره به تو نازنین,
    این مقاله عید ساعتها مشغولم کرد انهم با اشک,
    این سوالیست که همواره داشته ام آیا اشک یک پدر را در حالی که فرزندش نیاز به چیزی حال از هر نوع را چیزی جز شکستن و خورد شدن یک انسان میشود نامی نهاد ؟,

    کمکهای رژیم به سوریه به 3.5 میلیارد دلار افزایش یافت,

    معاون اول رئیس جمهور از 3.5 برابر شدن خدمات فنی و مهندسی ایران به سوریه از جمله همکاری تهران در ساخت دو نیروگاه و یک پالایشگاه در این کشور خبر داد.

    پرویز داوودی معاون اول رئیس جمهور که برای دیدار با مقامات سوری چهارشنبه گذشته در صدر یک هیئت عالیرتبه سیاسی به دمشق رفته بود بامداد امروز به تهران بازگشت .

    داوودی در بدو ورود به فرودگاه مهرآباد در جمع خبرنگاران هدف از این سفر را شرکت در دهمین اجلاس کمیسیون عالی مشترک بین ایران و سوریه که در دمشق برگزار شد خواند و با اشاره به روابط دیرینه و برادرانه تهران و دمشق و همچنین موقعیت حساس منطقه گفت : با توجه به روابط عمیق میان دو کشور مشورتهای دوره ای و تبادل نظر در مسایل مختلف همیشه بین دو کشور در جریان بوده است و از کمیسیون مشترک نیز برای بحثهای مختلف در موضوعات گوناگون بهره گرفته می شود.

    معاون اول رئیس جمهور با اشاره به دیدارهای خود با رئیس جمهور، نخست وزیر و همتای سوری خود در دمشق گفت : در این دیدارها درباره طرحهای اقتصادی و مسایل حساس منطقه از جمله مسایل فلسطین، حوادث غزه و مسایل مربوط به اتحاد گروههای فلسطینی و حماس، مسایل لبنان و مسایل عراق بحث شد.

    داوودی در ادامه با اشاره به پیگیری مسایل اقتصادی در این سفر گفت : پیشرفت پروژه های اقتصادی بین دور کشور بررسی شد.

    وی با بیان اینکه پیش از این 11 یادداشت تفاهم میان دو کشور امضا و 5 کمیته اقتصادی، صنعتی، فرهنگی ،عمران شهری و مسکن و بانکی نیز تشکیل شده است گفت : نتایج کار این کمیته ها نیز در این دیدار بررسی شد.

    معاون اول رئیس جمهور در ادامه از همکاری ایران در ساخت یک نیروگاه 3هزار مگاواتی در سوریه خبر داد و گفت : هماهنگی های لازم برای اینکه ایران در آینده بتواند همکاریهایی را در ساخت یک پالایشگاه در سوریه داشته باشد صورت گرفت.

    داوودی همچنین از توافق جدید برای ساخت یک نیروگاه جدید 450 مگاواتی «تَشرین» به ارزش 230 میلیون یورو در سوریه خبر داد.

    وی افزود: با توافقهای صورت گرفته رقم یک میلیارد دلاری خدمات فنی و مهندسی ایران در سوریه به 3و نیم میلیارد دلار افزایش خواهد یافت.

    مسعود جان این یکی از میلیونها بذل و بخشش رژیم ضد ایرانی از جیب ملت ایرانست,

    و مقاله پر درد تو قطره ای از دریای شکستن انسانها در مقابل همسر و فرزندان در جهنم جمهوری اسلامیست ولی متاسفانه نه مسولیتی و نه راه چاره ای زیرا هر کس سوار بر خر مراد خویشست و تنها چیزی که به جائی نرسد فریادست,

    عيد آمد و ما لختيم
    بيچاره پدر نيست كه بيند ….بعد ازسه ده ما همه لختيم!
    در رفتن خود چشم نمي بست و همي گفت….افسوس كه ما پيرو يك پير خرفتيم !
    اسلام سر شرم به زير دارد و ملا …در كاخ سلاطين بخورد مي چرا خفتيم؟!
    ناموس شده سرخ چو آتش به كف دست….باز دست به نقد مشتري ياوه مفتيم !!
    بر خيز برادر وطن از دست همي رفت….ياد آر كه ما درس ز رستم بگرفتيم…
    پاينده ايران.
    مسعود جان همواره سرفراز باشی و پاینده,

    دوست دارت,
    اردلان.

  15. عرفان :گفت

    به هر که می پرستی اینقدر سوزناک ننویس! صبح اول صبحی نشستیم پای کامپیوتر 4 تا خبر و وبلاگ بخونیم اشک ما رو در آوردی!

  16. رزا :گفت

    كاش نوشته بودي بابا جان گشنمه غذا مي خوام

  17. زن ستيز :گفت

    درود بر تو اي همشهري!
    تلخ نوشته هايي داري كه گاه اشك در چشمان مي آورد… راست ميگويي! همين است… تازه ، خيلي جاهاي تلخ تر از شهر و جامعه مان را ننوشته اي!
    (با ايميل من تماس نگير چون چكش نميكنم)
    خوش باشي
    دير بماني و پايدار

  18. رسول :گفت

    بعضی وقت ها شما مرا به خنده می اندازید
    منظورم مطالب این پستهایتان است از فقر و بدبختی میگویید خب البته همان اول
    کار هم نوشته اید مینویسم از برای غم هایی که کمرم را شکسته خب این
    درست که آدم برای دل خودش باید بنویسد اما چرا فکر میکنید که باید قسمت
    نظرها را فعال کنید؟به نظر شما آن کودک بدبخت بیچاره زاده چیست؟
    بگذارید بهتان بگویم.زاده خاکی است شریف که مردمانی حقیر دارد
    شما که مشهدی هستید خوب میدانید در همین شهر چه ثروت ها اندوخته شد
    فقط و فقط به صرف حضور یک آرامگاه.آیا آن بازاری و مغازه دار اطراف حرم دین
    خود را عطا کرد به این کودک؟آیا آن زوار فهمید که هزینه حضور در این شهر
    هرچه که باشد به جیب آنهایی میرود که سودای غارت و چپاول مردم
    هر روز بیشتر رنگ واقعیت به خود میگیرد؟ آیا معنویت برای این مردم
    (بر روی مردم تاکید دارم)دستاویزی نیست که کارهای زشتشان را توجیه کنند؟
    تو که این ها را بهتر از من میدانی پس چرا فکر میکنی این سیاهه شعور
    درک و درمان درد را تواما با هم دارند؟چرا این مطالب را مینویسی و بعد
    قسمت نظراتش را فعال نگه میداری؟این روزگار کم فرصت داد به این
    تراکم از مردم که نظر بدهند و شرافت را تجربه کنند؟تو که این ها را بهتر از میدانی
    ………………………….
    این کار برای همان خنده شماست 🙂

  19. javid :گفت

    با سلام
    منتظر دعوت نامه هستم هنوز
    با تشكر
    ……………………
    سلام
    فرستادم ..

  20. lale :گفت

    سلام و خسته نباشی
    من خیلی وقته نوشته هاتونو میخونم. خیلی زیباست
    به عنوان یک همشهری بهتون افتخار می کنم با اینکه نمی تونم بهتون رای بدم تو بالاترین (چون عضو نیستم) همینجا ازتون تشکر می کنم
    ……………….
    سلام دوست من
    ممنون
    لطف دارین شما 🙂

  21. roozbeh :گفت

    سلام میم یه دعوت نامه برا بالاترین مخوام. میشه برا مینم زحمت بکشین. ضمنن فوق العاده تصویر می کنی. فوق العاده.
    …………………….
    سلام
    چرا نمیشه 🙂
    ممنون ..

  22. حامد :گفت

    یاد بچگی خودم می افتم و یاد پدرم که در مقابل اصرار من در مقابل ویترین مغازه ها میگفت: بیا بریم حامد. یه بار که پولدار شدم میایم همشو واست میخرم. منظورش یه ماشین کوچیک اسباب بازی بود.
    یاد زمانی افتادم که خودم به بابام میگفتم بابا غلط کردم. تو ناراحت نباش.

    اصلا انگار همه این صحنه ها مثل فیلم جلوی چشمام اومد با این پست. کاش سیاستمداران بی عار و بی خاصیت این مملکت که نبودشان بهتر از بودنشان است، همانها که بهترین دعا در حقشان را در کتاب سعدی شیرازی میخوانیم (کاش ظهرها هم بخوابی)، فقط یک لحظه، فقط یک لحظه به این بلاگ می اومدن و این پست رو میخوندن.

    سلامت باشی مشهدی. در ضمن اگه ناراحت نمیشی و اگه ایرادی نداره، این پستت رو توی 360 کپی کنم. منتظر جوابت هستم.
    ……………..
    سلام حامد جان
    از نظر من درج هر گونه مطلب از وبلاگ با ذکر ماخذ مشکلی نداره دوست من
    پایدار باشی 🙂

  23. lale :گفت

    می شه واسه منم دعوت نامه بفرستین
    …………………………….
    علیک سلام 🙂
    چرا نمیشه !

  24. jenus :گفت

    سلام
    واقعا اشکمو.ن رو درآوردی.
    ……………………….
    😦

  25. andishee :گفت

    سلام مسعود آقا عالی بود عالی
    خیلی قشنگ مینویسی
    موفق و پاینده باشی
    ……………………
    ممنونم ..

  26. damoun :گفت

    man ham dorost bad az khoondan in hamoon hessiyo daram ke Raha dare yani delam baraye khanevadam makhsoosan babam tang shod! omid varam hameye pedaro madara too sale jadid salem bashan va hich kasi sharmandeye bachehash nashe!!

  27. Endless Love :گفت

    واقعاً عالی بود گاهی در زندگی ، انسان یک مقدار نیازه که بیاسته و فکر کنه، آیا درست داره جلو میره
    دنیای امروز بی روح شده
    همه جا رنگ شادی رو در و دیوار و غمها از درون نابود می کنه
    هر غمی
    گاهی نیازه که درک کنیم با شادی هامون غم دیگران رو زیاد نکنیم
    گاهی لازمه بدونیم هرچیزی که امروز برای کسی پیش می آد امکان داره فردا برای ما ایجاد بشه
    بهتره امروز که فردا نرسیده به فکر فردا باشیم
    به فکر کمک به خودمون و دیگران برای امروز و فردایی بهتر
    منظورم کمک های نقدی نبود
    منظورم فکر کردن به اینکه چه راهیه این راه؟
    این راه آخرش به کجا ختم میشه
    همه تلاش برای خواسته های خودمون، و به هیچ خواسته دیگه ای فکر هم نمی کنیم
    در مقیاس کوچک عرز کردم در جامعه در بین مردم.
    زنده باشی.
    ………………………………………
    پاینده باشی …

  28. gharneyakhi :گفت

    سلام خوشحال میشم یه سری بزنید
    ………………………….
    به کجا سر بزنم ؟ دیوار خوبه 🙂

  29. ارلان. :گفت

    مسعود گرامی مانده نباشی,
    فقط در آغاز سال نو وجدانهای بیدار را که کم نیستند به یاری میطلبیم جهت همیاری و حمایت از خانواده های تنگدست نه نیازی به صدقه و یا ترحم نیست فقط حس مسولیت و انسانی,

    درآمد نفتی امسال، 75 ميليارد دلار,

    بانك مركزي جمهوري اسلامي با انتشار نشريه نماگرهاي اقتصادي، از درآمد نفتي 36.4 ميليارد دلاري كشور در شش ماهه نخست سال جاري خبر داد كه بر اين اساس، افزايش قيمت نفت، درآمد نفتي ايران در سال 1386 از مرز 75 ميليارد دلار خواهد گذشت.

    به گزارش خبرنگار «تابناك»، با توجه به ثابت بودن ميزان فروش نفت ايران و روند صعودي قيمت نفت در جهان، قطعا درآمد نفتي كشور در شش ماهه دوم، بيش از درآمد شش ماهه اول خواهد بود.

    بنا بر اطلاعات آخرين شماره نشريه «نماگرهاي اقتصادي» كه به تازگي توسط بانك مركزي منتشر شده، واردات كشور در شش ماهه نخست سال جاري به رقم 25.6 ميليارد دلار رسيده كه بر اين اساس، واردات كشور در سال 1386 با عبور از مرز 51 ميليارد دلار، به ركورد بي‌سابقه‌اي مي‌رسد. اين در حالي است كه مقايسه نماگرهاي سال‌هاي گذشته نشان مي‌دهد، ميزان واردات در شش ماهه اول و دوم، تقريبا برابر است.

    در 6 ماهه اول سال 86 همچنين صادرات غيرنفتي كشور به رقم 7 ميليارد دلار رسيده كه اين رقم در مدت مشابه سال قبل 4/6 ميليارد دلار بوده است.

    به رغم اين درآمد هنگفت، بنا بر گزارش بانك مركزي، در شش ماهه نخست سال جاري موجودي حساب ذخيره ارزي افزايش نيافته است.

    همچنين مجموع بدهي‌هاي خارجي در پايان اين مدت، به حدود 24 ميليارد دلار مي‌رسد كه نه تنها نسبت به سال گذشته كاهش نيافته، بلكه افزايش نيز داشته است.

    آیا باز هم شرافت اخلاقی اجازه رای دادن به دشمنان جان و مال و ناموس ملت ایران را و اشک پدر و مادران شرمسار در مقابل فرزندان را میدهد ؟,

    مسعود گرامی از طریق خودت و یا هر هموطن بیدار دلی در این فصل سال نو عاجزانه تقاضا دارم دعوت به همیاری کمک به خانواده های نیازمند بشتابیم زیرا زندگی پستی و بلندی زیاد دارد تا قبل از اینکه فرزندانمان شاهد اشکمان جهت یک خواسته کوچکشان نباشیم,

    مسعود عزیز با امید که دیگر هرگز شاهد اشک هیچ پدر یا مادری در مقابل فرزندانش نباشیم و آغاز گر سر فصلی از همیاری و مسولیت پذیری باشیم,

    هموطن دست پر مهرت را با افتخار می بوسم و با امید که در سال جدید همگام پیک شادی برای هموطنان تنگ دستمان در ایران باشیم,
    و فراموش نکنیم ,بنی آدم اعضای یکدیگرند سر لوحه زندگی ایرانی در طول تاریخ بوده,
    مسعود نازنین سر تعظیم در مقابل تو ایرانی با شرف دارم و به کار زیبا و صادقانه ات صمیمانه عرج مینهم,

    با آرزوی ایرانی سراسر مهر,شادی,سازندگی,خرد و سرفراز در جهان,

    اردلان.

  30. برفی :گفت

    این ازون تلخ های رده اول بود.

  31. برفی :گفت

    اقا مسعود صبخ اول صبح این متنت رو خوندمکامنت گذاشتم رفتم بیرون دنبال کار زندگی. تا الان که برگشتم خونه و اومدم اینجا برات بنویسم تمام مدت صحنه تصویزی این نوشته ات جلو چشمم بود. متاسفانه کم که نیست هیچ رو به افزایش هم هست.
    من تحمل این نوع گریه ی مرد از سر شرمندگی جلوی خانواده رو ندارم/.

  32. درووووووود بر تو همشهری گرامی

    فوق العاده بود

    دروووووووود بر تو

  33. مهدی :گفت

    سلام
    خیلی زیبا و سوزناک مینویسی برادر
    انتخابات هم تمام شد و ملت ما باز هم پرشور شرکت کردند
    یا شرکت داده شدند
    یا …. !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    به حال این ملت باید خون گریست؟
    یا باید نشست و نگریست؟

    خود ملت این بلا را انگار دوست دارد که هر روز ریسمان این گله را به دست گرگی تازه نفس میسپارد.

    نمیدانم ……………

    ممنون

  34. مهدی :گفت

    دولاره سلام
    یادم رفت
    یه دعوتنامه برای بالاترین!!!

    اگه میشه لطفا!!!

    ممنون
    ………………………
    دولاره علیک سلام
    دعوتنامه هم چشم 🙂

  35. پدرام :گفت

    من هر کدوم از نوشته های شمارو می خونم نمی دونم چی بنویسم.فقط می تونم بگم که غم همه ی وجودمو گرفت٬چون این جور آدما کم نیستن. 😦

  36. anahita :گفت

    man rastesh avalin bare ke neveshteiee az shoma mikhoonam.in rooza ke too iran halohavaye eide man inja zire asemoone gerefteye ye shahre koochik too farance delam har lahze par mikeshe vaseye sofreye haftsino mahie ghermezesh…neveshtatoon vaghean ghashang bood,harchand kheili talkh…harchand ke az khate dovom be bad natoonestam joloye ashkamo begiram…harchand ke har kalamash vagheiat dasht…kheili ghashang bood…oomadam begam kash ye roozi…vali az khodamo in neveshte khejalat keshiam,salhast ke darim be omide oon yek rooz migim ey kash…
    kheili ghashang bood,harchand kheili talkh…harchand…
    …………………………………………………………
    اناهیتای عزیز
    من خودم اولین کسی هستم که با بعضی از نوشته هام اشکم هم در میاد !
    ممنون و منم امیدوارم … امیدوار !

  37. Sahar :گفت

    fahmidamesh….

  38. naser :گفت

    salam
    khily talkh minevisy khily
    gegar ra misozanad

برای lale پاسخی بگذارید لغو پاسخ