ابگوشت دُمبه گاو !

برای خرید رفته بودم میدون شهدا … شلوغ بود و مردم برای شب عید مرغ و ماهی و میوه و گوشت میخریدن ! یه دفه دیدم صدای ای دزد ….. ای دزد اومد ! صاحب قصابی جلوی زنی رو گرفت و گفت : چی کِردی زیر چادرت نِنه ! واکُن بیبینُم ! زود باش تا زنگ نِزدم ۱۱۰…! مردم کم کم جمع شدن و شلوغ شد ! زن دستش رو از زیر چادر بیرون اورد دیدم یه چیزی شبیه مار پوست کنده تو دستشه ! زن با گریه گفت : بُخدا مو دزد نیستم ! به همی اِمام رضا مو دزد نیستم ! گفتُم فردا روز عیده بره بچه ها ابگوشت بار بذارُم ! فقط همی دمبه گاو ره ورداشتم ! غلط کردم ! مرگ بخورم به جای ابگوشت ! مَرگ ……! بغض زن ترکیده بود و زار میزد ! قصاب دُمه گاوش رو ورداشت و رفت … پچ پچ توی مردم شروع شد … زن رو پای درختی نشوندن و یه لیوان اب براش اوردن !

یه حاج اقایی یه پلاستیک گوشت تو دستش بود گذاشت جلوی پیرزن و بدون اینکه حرفی بزنه  رفت ! یه خانوم مانتویی گفت همینجا بشین الان میام و سریع رفت دوتا مرغ گرفت و داد به پیرزن ! یه اقای جوونی هم دوتا پلاستیک سیب و پرتغال گذاشت جلوش … ! یه عده دیگه هم پول جمع کردن و یه دسته اسکناس شد که به زور دادن بهش ! همون خانوم مانتویی گفت پاشو مادر تا برسونمت خونه … مردم کمک کردن و وسایلش رو گذاشتن تو ماشین … پیرزن هم  با چادرش اشکاشو پاک میکرد و هی مردم رو دعا میکرد سوار ماشین شد … لذت بردم از اینکار مردم … احساس غرور کردم که بین این ادما زندگی میکنم ! پیرزن فردا که روز عیده سفره اش رنگین تره …دیگه ابگوشت دمه گاو نمیخوره !

این نوشته در جامعه ارسال شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

32 پاسخ برای ابگوشت دُمبه گاو !

  1. بیات :گفت

    درباره قصابه نمدونوم چی بگوم!‌ ولی آفرین به غیرت بقیه در شب عید!‌ یا امام رضا!
    همشهری عزیز لینک شما افزوده شد. به امید دوستس های بیشتر

  2. elham :گفت

    چه شاد باشه نوشته هاتون چه غمگين من هر بار كه ميخونم اشك ميريزم
    قشنگ مينويسيد

  3. andishee :گفت

    پسر تو شب عیدی هم ول کن نیستی !!
    باید حتما اشک آدم رو در بیاری؟؟
    من که کلی دلم شکست اگه من اونجا بودم بهش میگفتم مادر جان فردا تو و تموم خانوادت مهمون من
    همشونو دعوت میکردم تا شاید تونسته باشم حق خودم رو نسبت به این همشهریم اداء کرده باشم تا مگه جور مسئولین …. ما بتونیم بکشیم ایناها که به فکر شب عید مردم بدبخت نیستن………………..
    آقا خیلی قشنگ نوشتی خیلی
    سال خوبی داشته باشی
    موفق و سر بلند باشی

  4. هم مرد زياده
    هم دزد
    پيشاپيش سال نوت مبارك همشهري

  5. alireza :گفت

    سلام هم ولایتی
    این روزها انقدر قاطی ام که هیچ چیز حالم را بهتر نمی کند
    حوصله خرید عید رو هم نداشتم ، باشه بعد تعطیلی ها
    اون پیر زنه باید شب عید خوبی داشته باشه(این یعنی مطلبتو خوندم)
    امیدوارم سال خوبی داشته باشی
    سال نوت مبارک…

  6. majik :گفت

    چه جالب.
    دداش مسود عیدت مبارک!

  7. شاتوت جان داستان زیبایی بود
    حرفام را که توی بالاترین گفتم
    گفتم اینجا هم یک عرض ادبی بکنم

  8. راستی بیا هم دیگه را گوشه وبلاگهامون لینک کنیم…

  9. ناشناس :گفت

    نمیدونم اینی که گفتی داستان بود یا واقعیت ولی بدجوری اشک به چشمهام نشوند. یادم نمیاد آخرین بار کی گریه کرده بودم.

  10. شیخ شهر :گفت

    از شکلات تلخ 85 درصدی کهدیروز خوردم خیلی تلخ تر بود
    نمی فهمی اون مادر چی کشیده نمی فهمی

  11. اردلان. :گفت

    مسعود جان فقط از خودم شرمسارم در مقابل این همه درد آنهم در شبی که باید سر آغاز گذشت و انسانیت باشیم,

    اکنون این بهار است که بر کوبه در خانه‌ مردم تَرَنُم گرفته است. این باد بهاری است که ده به ده و شهر به شهر می رود و با نوازش خویش طبیعت را از خواب زمستانی بیدار می کند. و پرندگان در مقدمش سرود خوان و شادمان نغمه‌های نوروزی می خوانند و زمین رویشی جدید را می آغازد. بر یال بلند البرز، دماوند مغرور و سرفراز با تاج سپیدی از برف، نمادی است از استواری مردمی که در فلات اسیر ایران به گرامیداشت نوروز در تکاپویند و چهره می آرایند.

    رویش جوانه ها و سر برافراشتن گیاهان بعد از زمستانی سرد و غمگین، گواهی می دهند که دیو سرما دیر نخواهد پائید. زیرا این بهار است که در رخ نوباوگان زمین خویش را می تاباند تا بروبد همه پلشتی های حکومت تباهگر زمستانی را.

    در چهار دیواری های زندان این قامت بلند آزادیخواهان است که لب به ستایش بهار باز می کند تا در پاسداشت نوروز آرمانهای خویش را به واقعیت نزدیک ببیند و بهار آزادی را انتظار کشد. در ستایش بهار طبیعت تن رنجور زندانی نجوا می کند که زنجیر بند و زندان دیری نخواهد پائید.

    با خود و شمایان عهد کرده ایم و بار دیگر می کنیم که تا به ترنم در آوردن نسیم بهار آزادی در میهن خویش از پای ننشینیم. تلاش خویش را دو چندان می کنیم تا در خانه تکانی هرچه کهنگی است کاشانه خویش را برای فرو آمدنش آراسته تر کنیم. سر آن داریم تا در سفره دلهای خویش هفت سین جدیدی بچینیم که سین ستم را برای همیشه از میهن خود بروبیم. دل در گرو بهاری داریم که هیچ کس به زور سیلی چهره سرخ نکند و کودک گرسنه در دستهای پینه بسته پدر و مادر نشانی فقر و نداری را به نظاره ننشیند.

    کهنه پرستان و دیو سیرتان پاسدار تباهی، سرکوبگران و دغلبازان همدست پلشتی در برابر یگانگی ما دوام نخواهند آورد، اگر ما با هم باشیم. سرآن داریم تا به رفاقت بیشتر برخیزیم و با دوست داشتن یکدیگر پشت به پشت هم دهیم تا بروبیم بساط زمستان استبداد تاریخی وطن خویش را.

    اما تا آن روز اکنون در مقدم بهار و سالی نو با ساز و سرود به استقبال او می رویم. تن تبهکاران حاکم در شادمانی مردمان در ستایش نوروز خواهد لرزید. هرچند هزاران غم در دل خویش نهفته داریم. اما دیو تباهی و شیشه عمرش در نوای ساز و سرود شمایان ترک بر می دارد. محکمتر بر دُهل بکوبید و نوای شادمانی خویش را هرچه بلندتر فراز دهید تا خانه آنان از کوبشش بلرزد. سفره های ناچیز را با مهربانی هایتان گسترده کنید تا همسایه غمگین به صدای نغمه سرود تو دلشاد شود. آنها ترسشان از سرخوشی شماست. دلهایتان را از مهر آکنده کنید تا جایی برای ترس نباشد. دلهای مهربان را سرشار از سرود کنید و در ستایش بهار ترانه‌های شادی سردهید تا زمین این مادر زایندگی در مقدم بهار گلهای شادمانی شمایان را برویاند.

    باز هم در این لحظات طلیعه نوروز آرزو کنیم هرگز اشک هیچ مادر و یا پدری را در چنین شرایطی شاهد نباشیم که براستی در کشور نفت و این همه فقر درد آور,

    هموطن در هر شرایطی که برایت امکان پذیرست در این ایام دلی را و یا خانواده ای را شاد کن که هیچ لذتی در جهان شادی را به کسانی که میشناسید حتی کوچک با ارزش نیست,

    در مقدم بهار خانه دلهایتان آبادان باد.
    نورزتان پیروز و نسیم نوروزی در دلهایتان وزان باد.

  12. جیفات :گفت

    سلام اخوی…
    عیدت مبارک باشه و قلمت روون….
    ما که عید نداریم اما ایشالا تو خوبشو داشته باشی…
    خانومم برا عید ماهی قرمز خریده که دخترمون با رسمای عید غریبه نباشه
    اما من با دیدن ماهی توی تنگ گریم میگیره….
    رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
    چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند…

  13. جیفات :گفت

    خانم مانتویی خانم خودت بود نه؟

  14. یونس :گفت

    بازهم معرفت مشهدی ها…

  15. araash :گفت

    بدا به حال اون قصاب بي معرفت كه در جوار بارگاه امام رضا اينقدر بي معرفتي پيشه كرد و خوشا به حال اونايي كه كمك كردن.

  16. طاها :گفت

    چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
    برخيز و بجام باده کن عزم درست
    کاين سبزه که امروز تماشاگه ماست
    فردا همه از خاک تو برخواهد رست

    مسعود جان نوروزت پيروز باد

  17. شلغم :گفت

    اين ازاوناييكه هنوز نفت سرسفره اش نرسيده قراره سال جديد لوله كشي بشه

  18. مث همیشه فوق العاده بود همشهری

    دوست داریم سبد سبد

    نوروزت مبارک

  19. الف.میم :گفت

    توی بالاترین دیدم همه با تردید به این قضیه نیگا می کردن. یعنی اگه خودشون توی این موقعیت بودن این کار رو نمی کردن؟

  20. sa :گفت

    BOGHZ MIKONAM IN NEVESHTE HAT RO MIKHONAM
    DAST MARIZAD

  21. نمي دونم چرا يهو ياد جمله ي وصف العيش نصف العيش افتادم
    و ياد اين بيت كه ميگه:
    چون ميسر مي نباشد كام او
    عشق بازي ميكنم با نام او
    * * *
    ميدوني مسعود :
    اين روزا حتي ديدن اينكه يكي به يكي خوبي كنه هم سعادت ميخواد…
    …بگذريم

    * * *

    آقا سلام عرض شد … خيلي خاطرخواتم داداش .
    خدمت رسيديم برا عرض ادب ..نوروزانه و …
    اومديم خدمت رفيق قديمي… ( البته اينجا زياد ميام ، اما به قول خودت اونجامونو چرب كردن ديگه خيلي حس قوقولي قوقول كردن بِرامان نِمانده يِرِه)

    ,به هرحال هركي فراموش بشه … بعيد ميدونم شما جزو فراموش شوندگان باشي .

    نفست حق و قلم كاوشگرت هميشه گويا
    ………………………
    سلام دادا
    دمت گرم بابا
    اگه مشکل چربی اونجاتونه بیا داداش من خودم استام … رفع میکنم
    بی وفا نباش اقا …بیشتر زیارتت کنیم
    یا علی

  22. ُسوسن :گفت

    سلام

    قشنگ می نویسین.تو دل برو و زیبا.من همیشه لینکاتون رو تو بالاترین دیدم.قشنگه.خودم هم همیشه می خواستم تو بالاترین عضو بشم.ولی نمی شد.الان شرط عضویت دعوتنامه است.اگه ممکنه یه دونه واسم بفرستین.
    ممنون می شم.

    E-mail:soosan_mmb@yahoo.com
    ………………………
    سلام و ممنون
    فرستادم براتون 🙂

  23. رسول :گفت

    خب این یک روی این مردم نازنین است
    یک روی دیگر آن همان قصابی است که ….
    پس زیاد احساس غرور نکن
    …………………..
    باشه …اگه همه مردم خوب بودن که بهشت بود زمین !

  24. اردلان. :گفت

    ابگوشت دُمبه گاو !

    درآمد 70 میلیارد دلاری نفت و 90 درصد مردم زیر خط فقر,

    واحد مرکزی خبر (صدا و سیمای رژیم): وزیر نفت درآمد نفت ایران را در سال 86 حدود 70 میلیارد دلار اعلام کرد.

    وزیر نفت در مصاحبه با خبر 21 شبکه اول سیما گفت: تولید نفت ایران دو سال پیش حدود چهار میلیون بشکه در روز بود که این میزان هم اکنون به چهار میلیون و 210 هزار بشکه رسیده که پس از انقلاب بی سابقه است.

    نوذری افزود: موفقیت در افزایش تولید در شرایطی بدست آمده است که برخی کشورها تلاش می کنند توان تولید نفت ایران و در پی آن درآمدهای کشور کاهش یابد.

    به گفته نوذری، حدود دو و نیم میلیون بشکه از تولید نفت ایران صادر و بقیه هم پس از تصفیه در پالایشگاه ها به صورت فراورده در کشور عرضه می شود.

    مسعود جان فقط افسوس و هزاران سوال که براستی چه بر سرمان آمده و چرا اینگونه رژیمی متحجر ملتی و هویتی را ببازی میگیرد و باز خاموشی و سکوت ؟,

    نرم نرمک می رسد اینک بهار
    خوش به حال روزگار!…
    ای دل من
    گرچه در این روزگار
    جامه رنگین نمی پوشی به کام
    باده رنگین نمی بینی به جام
    نقل و سبزه در میان سفره نیست
    جامت از آن می که می باید تهی است
    ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
    ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
    ای دریغ ازما اگر کامی نگیریم از بهار
    گر نکوبی شیشه «ظلم» را به سنگ
    هفت رنگش می شود هفتادرنگ!

    «خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که خودشان بخواهند.» آشو زرتشت,

    باید برخاست باید کاری کرد,

    به امید آزادی ایران و آغاز همبستگی ملی برای سازندگی در سال جدید,

    خداوند نگهدار ایران باد.

  25. key1one :گفت

    گرفتن مچ يكي از وبلاگ هاي برزگ فارسي زبان وردپرس به جرم رعايت نكردن كپي رايت.
    لطفا به وبلاگ «كليد اول» مراجعه كنيد و در قسمت نظرات پست «گرفتن مچ يكي از وبلاگ هاي بزرگ فارسي وردپرس توسط كليد اول» بهع اين كار اعتراض كنيد تا بعد از اين كمتر شاهد اينجور كارا بشيم.
    اينكارا به دلسردي وبلاگ نويسا موجب مي شه و همه ما وظيفه داريم به اقاي مسعود قاسمي عزيز تذكر بديم.
    http://key1one.wordpress.com/
    منتظر شما هستم.

  26. امین :گفت

    این آب خاک به همچین مردمی افتخار میکنه

    زنده باد ایرانی تا ابد !!

    چو ایران نباشد تن من مباد

    عیدتون مبارک
    ………………………
    عید شما هم مبارک باشه 🙂

  27. علی :گفت

    سلام – هميشه از خواندن نوشته های شما لذت می برم – سال نو به شما و همه دوستان مبارک باشه.
    …………………………….
    سلام
    سال نوی شما هم مبارک و ممنون

  28. man :گفت

    بابا من مشهدی نیستم
    اما 5 سال در مشهد دانشجو بودم.
    به نظر من خالی بندیه محضه! مشدی جماعت و خیر رسوندن در این حد! چیزی که تو اون 5 سال اصلا ندیدم توی یک شب!
    از نظر علم احتمال احتمالش صفره! دوست دارم باورش کنم اما از اونجایی که خودت هم میدونی خالی بندیه!
    اما از خدا میخوام که این «محال ممکن» واقعیت داشته باشه اگرچه خدا هم میدونه که واقعیت نداره!

  29. sabahlar :گفت

    اومدم بگم عیدت مبارک! اشکمان را در آوردی!

  30. ferdo3i :گفت

    سال نو مبارک مثل همیشه گل مینویسی
    نکته‌ی فرعی:
    man28 اگه ما مشهدیها اینطوری نیستیم تو باش
    حداقل ما اینقدر همت داریم که مینویسیم لااقل ادا شو که در میاریم . تو چطور؟
    …………………………….
    سال نو شما هم مبارک 🙂

  31. عماد :گفت

    سلام من عيد رو مشهد بودم خيلي خوش گذشت . ايشالله موفق باشي
    …………………………
    علیک سلام
    خوشحالم
    سلامت باشی پ 🙂

  32. alone141 :گفت

    سلام داش مسعود
    یه سوال این مطلب رو خودت نوشتی یا از جای دیگه آوردی چون عین همین مطلب رو اینجا میتونین ببینین http://geo-f.blogfa.com یا نکن اینجا هم می نویسی به ما چیزی نمیگی
    …………………………..
    سلام اقا
    تمام نوشته های وبلاگ کار خودمه و یه سری هم به این دوستمون زدم که نوشته های من رو به نام خودش لینک کرده بود …. براش کامنت گذاشتم !
    در این دنیای مجازی هم مثل دنیای واقعی گاهی این کار ها صورت میگیره … در عین حال خیلی ممنون از تذکرت 🙂

بیان دیدگاه